هیوا :: شنبه 85/11/28 ساعت 9:45 صبح
امروز یه حس خاصی دارم حس میکنم هیچ کس من رو دوست نداره یه حس خاصی به من میگه باید از دنیا برم
نوشته های دیگران()
هیوا :: دوشنبه 85/11/23 ساعت 11:57 صبح
سلام امروز خیلی خوشحالم چون روز شنبه یه اتفاق بزرگ تو زندگیم برام افتاد یه اتفاقی که خودم هنوز حاج و واج موندم نمیدونم باید از خدا چه طوری تشکر کنم فقط میشه براش دوتا اسم گذاشت اولی:شانس بزرگ دومی :لطف خدای بزرگ
هیوا :: شنبه 85/11/21 ساعت 11:43 صبح
بابا تو دیگه کی هستی دست شیطونو بستی عجب قلمی چه اشعاری به به
هیوا :: شنبه 85/11/21 ساعت 11:41 صبح
قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک قریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق...........
هیوا :: شنبه 85/11/21 ساعت 11:20 صبح
بیا تا من وتو دستهایمان را ما کنیم و صبر را از دریا یاد بگیریم درونمان پرورش دهیم تا چشمها ما را دریا دل بنامند
انشاءالله قسمت همه ی ما بشه......[عناوین آرشیوشده]
زمستان 1385